این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت (18)
-
اندازه متن
+
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
حکایت 31: خسرو پرویز را اسپ شبدیز پیش آوردند تا بر نشیند، گفت «اگر برتر از آدمی یزدان را بنده…

