خندهای روی پوستم باز میشود
-
اندازه متن
+
تیزند خاطرات
دست به هر ثانیهای میبرم
خندهای روی پوستم باز میشود
تیزند خاطرات
دست به هر ثانیهای میبرم
خندهای روی پوستم باز میشود
هیزمهای خشک مرا به تماشا نشستهاند هنوز فکر میکنند جنگلاند و جایِ خالیِ شاخههایِ بریده بر تنشان درد میکند از…
اسبهای سفید زنهای مهربانی هستند که میتوانند بدون لباس کنار دریا بدوند. اسبهای سیاه مَردهایی که میتوانند شیهه بکشند مشت…