بگذشتم بر چشمه ای از صحرائی
-
اندازه متن
+
بگذشتم بر چشمه ای از صحرائی
تر کردم لب با دل آتش زائی
بنگر چه مرا شد به سر از یک نم آب
افتاد گذارم بسوی دریائی
بگذشتم بر چشمه ای از صحرائی
تر کردم لب با دل آتش زائی
بنگر چه مرا شد به سر از یک نم آب
افتاد گذارم بسوی دریائی
بر روی تو گر نظر نبازم چه کنم؟ گر با غم تو به دل نسازم چه کنم؟
گفتم همهام هوای تو. گفت بیا گفتم ولی از جفای تو. گفت بیا
گفتم نه به…

