با دیو چنان همدم و از مات سخن
-
اندازه متن
+
با دیو چنان همدم و از مات سخن
ای شوخ پری چهرهی چون پسته دهن
ما از غم تو خواب نیاریم به چشم
توخفته چو گل به دامن زاغ و زغن
با دیو چنان همدم و از مات سخن
ای شوخ پری چهرهی چون پسته دهن
ما از غم تو خواب نیاریم به چشم
توخفته چو گل به دامن زاغ و زغن
در داد نخستینم کاسی بشتاب آنگه به نگاهی دل من برد ز تاب
آورد رهم چون…
آبم دل هیچ آتش، خاموش نکرد جامم کس را خراب و مدهوش نکرد
افسوس که هر…

