گفتم زمن ای مهوش چون سیر شدی
-
اندازه متن
+
گفتم زمن ای مهوش چون سیر شدی
گشتی زمن آنقدر که دلگیر شدی؟
گفت از تونه سیرم من و نه دلگیرم
عاشق تو در این میان ولی پیر شدی!
گفتم زمن ای مهوش چون سیر شدی
گشتی زمن آنقدر که دلگیر شدی؟
گفت از تونه سیرم من و نه دلگیرم
عاشق تو در این میان ولی پیر شدی!
گر از رخ خورشید بپردازی رنگ بر عرش برین بقدر بنهی اورنگ
راهی نبری به جای…
گفتم که به دانش دل آگاه کنم این راه دراز مانده کوتاه کنم
بنگر که به…

