گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
-
اندازه متن
+
گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
تو عمر منی عرصه مکن بر من تنگ
گفتا سخن به جای گفتی، اما
در کار سفر قافله کم کرد درنگ
گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
تو عمر منی عرصه مکن بر من تنگ
گفتا سخن به جای گفتی، اما
در کار سفر قافله کم کرد درنگ
جامی است نهاده کلهی مرده در آن وآنگه مزه ای خورده و ناخورده در آن
ما…
آمد برم آن نگار چون ماه تمام کز روی بهار با تو دارم پیغام
پرسیدمش از…

