در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
-
اندازه متن
+
در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
گفتم به وی ای مجلس افروز رفیق!
کو آن دل سوزان شب دوشت؟ گفت:
رفته ست و در آب دیده اش گشته غریق
در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
گفتم به وی ای مجلس افروز رفیق!
کو آن دل سوزان شب دوشت؟ گفت:
رفته ست و در آب دیده اش گشته غریق
دارد همهام درد که درمان بدهد، هرچند در این میانه هجران بدهد
او جان مرا بهانه…
هر روز مراست با هنر دشواری با آنکه نه بردل کس از من باری
حرفم باید…

