دارد همهام درد که درمان بدهد
-
اندازه متن
+
دارد همهام درد که درمان بدهد،
هرچند در این میانه هجران بدهد
او جان مرا بهانه دارد، ترسم
چندان ندهد زمان، که تن جان بدهد
دارد همهام درد که درمان بدهد،
هرچند در این میانه هجران بدهد
او جان مرا بهانه دارد، ترسم
چندان ندهد زمان، که تن جان بدهد
گفتم: اگر آفتاب بردارد سر. گفت: آندم، تیره شب درآید به سحر
گفتم: چو چنین است…
تیک تیک چه به شیشه شب پره میکوبد آشوب زده است و باد می آشوبد
دستی…

