کردم ز بر و زیر همه راه وجود
-
اندازه متن
+
کردم ز بر و زیر همه راه وجود
چشم دل من نه هیچ یکدم آسود
گر چند به فرسنگ شدم راه دراز
باز آمدم آخر به همان راه که بود
کردم ز بر و زیر همه راه وجود
چشم دل من نه هیچ یکدم آسود
گر چند به فرسنگ شدم راه دراز
باز آمدم آخر به همان راه که بود
گفتا دلت اندر شب وصل من چون؟ گفتم به خیال روز هجرت همه خون!
گفت ار…
گر چند چو تو پشت دولا نیست مرا در زیر قبا، چند قبا نیست مرا
یک…

