آن وقت که گلها به چمن میخندند
-
اندازه متن
+
آن وقت که گلها به چمن میخندند
از بین هزار گل یکی برکندند
این با که بگویم چو ندانم خود نیز
اورا به که دادند و کا افکندند
آن وقت که گلها به چمن میخندند
از بین هزار گل یکی برکندند
این با که بگویم چو ندانم خود نیز
اورا به که دادند و کا افکندند
گوی از من کس هیچ نه نامی ببرد یا با من راه برخلافی سپرد
من کوهم…
باهر نفسی، هزار دیدم تعبی در هر تعبی، هزار جستم سببی
با بحث و جدل شبیه…

