از دست غمت دست به دستم افتاد
-
اندازه متن
+
از دست غمت دست به دستم افتاد
تا چشم برآن دو چشم مستم افتاد
بر پای شدم که دست بر کار شوم
از کوشش بیشتر شکستم افتاد
از دست غمت دست به دستم افتاد
تا چشم برآن دو چشم مستم افتاد
بر پای شدم که دست بر کار شوم
از کوشش بیشتر شکستم افتاد
میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم…
گفتند که نای را چه جوش است و خروش نای این بشنید و گفت با خلق خموش

