آنی که چو آب آمد و چون باد برفت
-
اندازه متن
+
آنی که چو آب آمد و چون باد برفت
با من شب دوشش گذر افشاد ، برفت
چندان سخنان به شکوه ام رفت کزو
حرفی که به یاد داشتم از یاد برفت
آنی که چو آب آمد و چون باد برفت
با من شب دوشش گذر افشاد ، برفت
چندان سخنان به شکوه ام رفت کزو
حرفی که به یاد داشتم از یاد برفت
گفتم رخ تو؟ خراجیش چو نیست؟ گفتم دل من؟ گفت علاجیش چو نیست؟
گفتم سخن من…
گرچند بدیدم آنچه کان دانستم در دیدن، دیده را همی مانستم
ای کاش نه خواندمی نه…

