گفتم شب دوش ، گفت طوفان که گسست
-
اندازه متن
+
گفتم شب دوش ، گفت طوفان که گسست
گفتم آن مرغ. گفت بر بام نشست.
گفتم بر آن بام چه افتادش ؟ گفت:
چون بام زهم شکست ، او نیز شکست
گفتم شب دوش ، گفت طوفان که گسست
گفتم آن مرغ. گفت بر بام نشست.
گفتم بر آن بام چه افتادش ؟ گفت:
چون بام زهم شکست ، او نیز شکست
آن شوخ همه به کار ما میتازد. ما هیچ نگوییم چه او میسازد
پنداشته است برد…
گفتم: سخنی ساز که غم بزداید گفتا: به غمی شو که غمت افزاید
گفتم کی آن…

