باد آمد و روی دشت و گلزار بسوخت
-
اندازه متن
+
باد آمد و روی دشت و گلزار بسوخت
در خرمن خندان گل آتش افروخت
میخواست نشان گذارد از خود بر خاک
آب همه بردو بار از اندوه اندوخت
باد آمد و روی دشت و گلزار بسوخت
در خرمن خندان گل آتش افروخت
میخواست نشان گذارد از خود بر خاک
آب همه بردو بار از اندوه اندوخت
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان. یک نفر دارد…
گفتم به دل: ای گوش بر آوای جرس هر لحظه به سویی شدنت چیست هوس؟
گفتا:…

