در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
-
اندازه متن
+
در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
دوری جستم. بگفت: مردود چرا؟
فریادم از جفاش چون برشد گفت:
گر سوزی اندر آتشم، دود چرا؟
در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
دوری جستم. بگفت: مردود چرا؟
فریادم از جفاش چون برشد گفت:
گر سوزی اندر آتشم، دود چرا؟
رفتند حریفان که پریشان بودند با مجلسیان محرم و خویشان بودند
مجلس تهی آمد زهمه تا…
آنانکه عبث نه گفت و گو تو کنند بی تو شنده نه روی به کوی تو کنند

