در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
-
اندازه متن
+
در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
دوری جستم. بگفت: مردود چرا؟
فریادم از جفاش چون برشد گفت:
گر سوزی اندر آتشم، دود چرا؟
در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟
دوری جستم. بگفت: مردود چرا؟
فریادم از جفاش چون برشد گفت:
گر سوزی اندر آتشم، دود چرا؟
گفتم چو رسد به بر چو جانش گیرم صد بوسه به مهر از لبانش گیرم
چون…
رندی چه بود دل سوی او باختن است پس دل زهمه غیری پرداختن است.
ناساختن است…

