یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی (1994)
-
اندازه متن
+
یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی
پُر کرد جهان ز بویِ سیب و آبی
هم پردهٔ شب درید و هم پردهٔ روز
از عشقِ رخِ خویش زهی بیآبی
یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی
پُر کرد جهان ز بویِ سیب و آبی
هم پردهٔ شب درید و هم پردهٔ روز
از عشقِ رخِ خویش زهی بیآبی
ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو در مه به نشاط ننگریستم بیتو
برخاستم از جان…

