گر بگریزی چو آهوان بگریزی (1913)
-
اندازه متن
+
گر بگریزی چو آهوان بگریزی
ور بستیزی چون آهنان بستیزی
زان شاخ گلی که ما درآویختهایم
ای مرغک زیرک به دو پا آویزی
گر بگریزی چو آهوان بگریزی
ور بستیزی چون آهنان بستیزی
زان شاخ گلی که ما درآویختهایم
ای مرغک زیرک به دو پا آویزی
هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری نماند مر ورا ناله نباشد مر ورا زاری
…
بییاری تو دل بسوی یار نشد تا لطف غمت ندیده غمخوار نشد
هرچیز که بسیار شود…

