شمشیر اگر گردن جان ببریدی (1898)
-
اندازه متن
+
شمشیر اگر گردن جان ببریدی
بل احیاء بربهم که شنیدی
روح یحیی اگر نه باقی بودی
در خون سر او سه ماه کی گردیدی
شمشیر اگر گردن جان ببریدی
بل احیاء بربهم که شنیدی
روح یحیی اگر نه باقی بودی
در خون سر او سه ماه کی گردیدی
میدان فراخ و مرد میدانی نه احوال جهان چنانکه میدانی نه
ظاهرها شان به اولیا ماند…
فرمود که خاطرت خوش است و چونست؟ زیرا که خاطر عزیز چیزیست، همچون دام است. دام میباید که درست باشد…

