زان ماه چهارده که بود اشراقی (1889)
-
اندازه متن
+
زان ماه چهارده که بود اشراقی
گشتم زر ده دهی من از براقی
آن نیز ببرد از من تا هیچ شدم
ار ده ببرد چهار ماند باقی
زان ماه چهارده که بود اشراقی
گشتم زر ده دهی من از براقی
آن نیز ببرد از من تا هیچ شدم
ار ده ببرد چهار ماند باقی
جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است وز شیره و باغ آن نکو رو خوردهاست
در مجلس سلطان بشکستم جامش تا جنگ شود بشنوم آن دشنامش
والله که چنان فتادهام در…

