خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی (1848)
-
اندازه متن
+
خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی
گیرم که گناهست گناهی نکنی
دل در گل رخسار تو مینالد زار
بر آینهٔ دلم تو آهی نکنی
خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی
گیرم که گناهست گناهی نکنی
دل در گل رخسار تو مینالد زار
بر آینهٔ دلم تو آهی نکنی
خانه دل باز کبوتر گرفت مشغله و بقر بقو درگرفت
غلغل مستان چو به گردون رسید…
بستان قدح از دستم ای مست که من مستم کز حلقه هشیاران این ساعت وارستم
هشیار…

