گفتم چکنم گفت که ای بیچاره (1635)
-
اندازه متن
+
گفتم چکنم گفت که ای بیچاره
جمله چکنم بسازم آن یکباره
ور خود چکنم زیان شوی آواره
آنجا بروی که بودهای همواره
گفتم چکنم گفت که ای بیچاره
جمله چکنم بسازم آن یکباره
ور خود چکنم زیان شوی آواره
آنجا بروی که بودهای همواره
خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم آب حیات توایم گرچه به شکل آتشیم
…
یکدم غمِ جان دار! غمِ نان تا کی؟ وز پرورشِ این تنِ نادان تا کی؟
…

