ای روز الست ملک و دولت رانده (1609)
-
اندازه متن
+
ای روز الست ملک و دولت رانده
وی بنده ترا چو قل هو الله خوانده
چون روشنی روز در آی از در من
بین گردن من بسوی در کژ مانده
ای روز الست ملک و دولت رانده
وی بنده ترا چو قل هو الله خوانده
چون روشنی روز در آی از در من
بین گردن من بسوی در کژ مانده
رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی جویای هر چه هستی میدانک عین آنی
خورشید…
عشق تو مست و کف زنانم کرد مستم و بیخودم چه دانم کرد
غوره بودم کنون…

