در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو (1565)
-
اندازه متن
+
در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو
جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو
انگشت گزان درآمدم از در تو
انگشت زنان برون شدم از بر تو
در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو
جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو
انگشت گزان درآمدم از در تو
انگشت زنان برون شدم از بر تو
سه چیز ز من ربودهای بگزیده صبر از دل و رنگ از رخ و خواب از دیده
یا اوحد بالجمال یا جانمسن از عهد من ای دوست مگر نادمسن
قد کنت تجنی فقل…

