طبعی نه که با دوست در نیامیزم من (1492)
-
اندازه متن
+
طبعی نه که با دوست در نیامیزم من
عقلی نه که از عشق بپرهیزم من
دستی نه که با قضا درآویزم من
پائی نه که از میانه بگریزم من
طبعی نه که با دوست در نیامیزم من
عقلی نه که از عشق بپرهیزم من
دستی نه که با قضا درآویزم من
پائی نه که از میانه بگریزم من
آمد دل تا دردِ نهانم گفتن گفتا ز برای او چه دانم گفتن
گفتا که از…
ای در دل من نشسته بگشاده دری جز تو دگری نجویم و کو دگری
با هرکه…

