ای کرده ز گل دستک من پایک من (1420)
-
اندازه متن
+
ای کرده ز گل دستک من پایک من
بنهاده چراغ عقل من را یک من
نالان به تو این جای شکر خایک من
اندر بر خویش کن مها جا یک من
ای کرده ز گل دستک من پایک من
بنهاده چراغ عقل من را یک من
نالان به تو این جای شکر خایک من
اندر بر خویش کن مها جا یک من
هر روز ز عاشقی و شیرینرایی من عاشق را پیرهنی فرمایی ای یوسفِ روزگار، ما یعقوبیم پیراهنِ توست…
تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی مرا چه مینگری کژ به شب خریدستی
چه ظلم…

