من بحر تمامم و یکی قطره نیم (1328)
-
اندازه متن
+
من بحر تمامم و یکی قطره نیم
احول نیم و چو احولان غره نیم
گویم به زبان حال و هر یک ذره
فریاد همی کند که من ذره نیم
من بحر تمامم و یکی قطره نیم
احول نیم و چو احولان غره نیم
گویم به زبان حال و هر یک ذره
فریاد همی کند که من ذره نیم
دوش از سر لطف یار در من نگریست گفتا بیما چگونه بتوانی زیست
گفتم به خدا…
سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد به مثال ساقیان او به سبو و ساغر آمد

