من بحر تمامم و یکی قطره نیم (1328)
-
اندازه متن
+
من بحر تمامم و یکی قطره نیم
احول نیم و چو احولان غره نیم
گویم به زبان حال و هر یک ذره
فریاد همی کند که من ذره نیم
من بحر تمامم و یکی قطره نیم
احول نیم و چو احولان غره نیم
گویم به زبان حال و هر یک ذره
فریاد همی کند که من ذره نیم
گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم ور خواب روی خواب ز چشمت ببریم
گر کوه شوی…
به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد…