زینگونه که من به نیستی خرسندم (1249)
-
اندازه متن
+
زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او میخندم
زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او میخندم
ما گوش شماییم شما تن زده تا کی ما مست و خراباتی و بیخود شده تا کی
مرا چون ناف بر مستی بریدی ز من چه ساقیا دامن کشیدی
چنین عشقی پدید آری…

