آمد دی دیوانه و شبهای دراز (928)
-
اندازه متن
+
آمد دی دیوانه و شبهای دراز
مائیم و شب تیره و سودای دراز
ما را سر خواب نیست دل یاوه شده است
آنرا که دلیست تا کند پای دراز
آمد دی دیوانه و شبهای دراز
مائیم و شب تیره و سودای دراز
ما را سر خواب نیست دل یاوه شده است
آنرا که دلیست تا کند پای دراز
عاشق نبوَد آن که سبُک چون جان نیست شب همچو ستاره گرد مه گردان نیست
از…
شخصی درآمد فرمود که محبوب است و متواضع و این از گوهر اوست چنانک شاخی را که میوهی بسیار باشد…

