گفتم که ز خردی دل من نیست پدید (797)
-
اندازه متن
+
گفتم که ز خردی دل من نیست پدید
غمهای بزرگ تو در او چون گنجید
گفتا که ز دل بدیده باید نگرید
خرد است و در او بزرگها بتوان دید
گفتم که ز خردی دل من نیست پدید
غمهای بزرگ تو در او چون گنجید
گفتا که ز دل بدیده باید نگرید
خرد است و در او بزرگها بتوان دید
میفرمود که تاج الدّین قبایی را گفتند که این دانشمندان در میان ما میآیند و خلق را در راه دین…
ای آنکه نظر به طعنه میاندازی بشناس دمی تو بازی از جان بازی
ای جان غریب…

