در سلسلهات هر آنکه پا بست شود (665)
-
اندازه متن
+
در سلسلهات هر آنکه پا بست شود
گر فانی و گر نیست بود هست شود
میفرمائی که بیخود و مست مشو
ناچار هر آنکه میخورد مست شود
در سلسلهات هر آنکه پا بست شود
گر فانی و گر نیست بود هست شود
میفرمائی که بیخود و مست مشو
ناچار هر آنکه میخورد مست شود
ای بمرده هر چه جان در پای او هر چه گوهر غرقه در دریای او
آتش…
امروز چو حلقه مانده بیرون دریم با حلقه حریف گشته همچون کمریم
چون حلقهٔ چشم اگر…

