در بندم از آن دو زلف بند اندر بند (660)
-
اندازه متن
+
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
در نالهام از لبان قند اندر قند
هر وعدهٔ دیدار تو هیچ اندر هیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
در نالهام از لبان قند اندر قند
هر وعدهٔ دیدار تو هیچ اندر هیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند
تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب…
ای ساقیان مشفق سودا فزود سودا این زرد چهرگان را حمرا دهید حمرا
ای میر ساقیانم…

