تا با غم عشق تو مرا کار افتاد (602)
-
اندازه متن
+
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
آن روی ترش نیست چنینش فعل است میگوید و میخورد در اینش فعل است
آنکس که…
ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر دیوانگان را میکند زنجیر او دیوانهتر

