بس درمانها کان مدد درد شود (584)
-
اندازه متن
+
بس درمانها کان مدد درد شود
بس دولتها که روی از آن زرد شود
خوف حق آن بود کز آن گرم شوی
خوف آن نبود که گرم از آن سرد شود
بس درمانها کان مدد درد شود
بس دولتها که روی از آن زرد شود
خوف حق آن بود کز آن گرم شوی
خوف آن نبود که گرم از آن سرد شود
چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار
من آن ماهم که اندر لامکانم مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر کس…

