ای عشق که جانها اثرِ جان تُوَند (559)
-
اندازه متن
+
ای عشق که جانها اثرِ جان تُوَند
ای عشق که نمکها ز نمکدان تُوَند
ای عشق که زرها همه از کان تُوَند
پوشیده کسی و جمله عریان تُوَند
ای عشق که جانها اثرِ جان تُوَند
ای عشق که نمکها ز نمکدان تُوَند
ای عشق که زرها همه از کان تُوَند
پوشیده کسی و جمله عریان تُوَند
شاد آنکه جمال ماهتابش ببرد ساقی کرم مست و خرابش ببرد
میآید آب دیده میناید خواب…
هشدار که میروند هر سو غولان با دانه و دام در شکار گوران
ای شاد تنی…

