آن کس که مرا به صدق اقرار کند (495)
-
اندازه متن
+
آن کس که مرا به صدق اقرار کند
چون لعبتگان مرا به بازار کند
بیزارم از آن کار و نیم بازاری
من بندهٔ آن کسم که انکار کند
آن کس که مرا به صدق اقرار کند
چون لعبتگان مرا به بازار کند
بیزارم از آن کار و نیم بازاری
من بندهٔ آن کسم که انکار کند
خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود شفتالوی بدزدم او خود نخفته بود
خندید و گفت…
به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد یک یک برد شما را آنک مرا ببرد

