گفتم که دلم آلت و انگاز مست (391)
-
اندازه متن
+
گفتم که دلم آلت و انگاز مست
مانند رباب دل همآواز منست
خود ایندل من یار کسی دیگر بود
من میگفتم مگر که همباز منست
گفتم که دلم آلت و انگاز مست
مانند رباب دل همآواز منست
خود ایندل من یار کسی دیگر بود
من میگفتم مگر که همباز منست
هم مستم و هم بادهٔ مستان توام هم آفتِ جانِ زیردستان توام
چون نیست شدم کنون…
جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن

