با دشمن تو چو یار بسیار نشست (224)
-
اندازه متن
+
با دشمن تو چو یار بسیار نشست
با یار نشایدت دگربار نشست
پرهیز از آن گلی که با خار نشست
بگریز از آن مگس که بر مار نشست
با دشمن تو چو یار بسیار نشست
با یار نشایدت دگربار نشست
پرهیز از آن گلی که با خار نشست
بگریز از آن مگس که بر مار نشست
چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند جان از پی آن باید تا عیش و طرب…
باز آمد یار با دلی چون خاره وز خارهٔ او این دل من صد پاره
در…

