ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست (192)
-
اندازه متن
+
ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست
برق رخ تو نقاب سیمای تو دوست
با یاد لبت از لب تو محرومم
ای یاد لبت حجاب لبهای تو دوست
ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست
برق رخ تو نقاب سیمای تو دوست
با یاد لبت از لب تو محرومم
ای یاد لبت حجاب لبهای تو دوست
رفتم به طبیب و گفتم ای زینالدین این نبض مرا بگیر و قاروره ببین
گفتا با…
هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود هر چه کشت افزاست آتش چون بود
نقشهایی که…

