امشب هردل که همچو مه در طلب است (171)
-
اندازه متن
+
امشب هردل که همچو مه در طلب است
مانندهٔ زهره او حریف طرب است
از آرزوی لبش مرا جان بلب است
ایزد داند خموش کاین شب چه شب است
امشب هردل که همچو مه در طلب است
مانندهٔ زهره او حریف طرب است
از آرزوی لبش مرا جان بلب است
ایزد داند خموش کاین شب چه شب است
تا درد نیابی تو به درمان نرسی تا جان ندهی به وصل جانان نرسی
تا همچو…
هرگز به مزاجِ خود یکی دم نزنی تا از دمِ خویش، گردنِ غم نزنی
هرچند ملولی…

