در جای تو جا نیست به جز آن جان را (44)
-
اندازه متن
+
در جای تو جا نیست به جز آن جان را
در کوه تو کانیست بجو آن کان را
صوفی رونده گر توانی میجوی
بیرون تو مجو ز خود بجو تو آن را
در جای تو جا نیست به جز آن جان را
در کوه تو کانیست بجو آن کان را
صوفی رونده گر توانی میجوی
بیرون تو مجو ز خود بجو تو آن را
عاشق نبوَد آن که سبُک چون جان نیست شب همچو ستاره گرد مه گردان نیست
از…
دلدار مرا گفت ز هر دلداری گر بوسه خری بوسه ز من خر باری
گفتم که…

