آکادمی پلیکان

ای چشم و چراغ شهریاری (2749)

- اندازه متن +

ای چشم و چراغ شهریاری
والله به خدا که آن تو داری

شمعی که در آسمان نگنجد
از گوشه سینه‌ای برآری

خورشید به پیش نور آن شمع
یک ذره شود ز شرمساری

وقت است که در وجود خاکی
آن تخم که گفته‌ای بکاری

آخر چه شود کز آب حیوان
بر چهره زعفران بباری

تا لاله ستان عاشقان را
از گلبن حق به خنده آری

بر پشت فلک نهند پا را
چون تو سرشان دمی بخاری

انگور وجود باده گردد
چون پای بر او نهی فشاری

مخدومی شمس حق تبریز
لطفی که هزار نوبهاری

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×