بیا کز عشق تو دیوانه گشتم (1499)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۳
-
اندازه متن
+
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بُدَم ویرانه گشتم
ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم
چُنان کاهِل بُدَم کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم
چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بَهرِ تو بیگانه گشتم
فسانِهٔ عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم
یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود (864)
یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود علم همه انبیات معلوم شود
آن صورت غیبی که…
مولانا 
