بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها (192)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۹/۹
-
اندازه متن
+
بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها
تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهانها
بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها
تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحانها
ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن
مگذار کان مزور پیدا کند نشانها
ور جادویی نماید بندد زبان مردم
تو چون عصای موسی بگشا برو زبانها
عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر
چون آینهست خوشتر در خامشی بیانها
میانگین امتیازات ۵ از ۵
آن یکی میرفت بالای درخت (133-5)
بخش ۱۳۳ - حکایت هم در جواب جبری و اثبات اختیار و صحت امر و نهی و بیان آنک عذر…
مولانا 
