مردی نه به قوتست و شمشیرزنی (69)
-
اندازه متن
+
مردی نه به قوتست و شمشیرزنی
آنست که جوری که توانی نکنی
مردی نه به قوتست و شمشیرزنی
آنست که جوری که توانی نکنی
پیرمردی حکایت کند که دختری خواسته بود و حجره به گل آراسته و به خلوت با او نشسته و دیده…
توانگرزادهای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویشبچهای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است…

