جهان پیشینم را انکار میکنم
-
اندازه متن
+
جهان پیشینم را انکار میکنم
جهان تازهام را دوست نمیدارم
پس گریزگاه کجاست؟
اگر چشمانت سرنوشت من نباشد
جهان پیشینم را انکار میکنم
جهان تازهام را دوست نمیدارم
پس گریزگاه کجاست؟
اگر چشمانت سرنوشت من نباشد
تو را می بینم که از قاره ای بعید می آیی و شتابان بر آب ها گام بر می داری…
من همیشه حرفهایم اشکهایی بود که بهانه ی بغض تو بود نمی توانستم سخنی بگویم پشت این روزهای تنهایی تو…

