چشمان تو چون شب بارانی
-
اندازه متن
+
چشمان تو چون شب بارانی
کشتیهای من غرقه در آن
نوشته هایم در آن از خاطر رفتهاند
آیینهها حافظه ندارند
چشمان تو چون شب بارانی
کشتیهای من غرقه در آن
نوشته هایم در آن از خاطر رفتهاند
آیینهها حافظه ندارند
در بندر چشمهای کبود تو بارانهایی از نور شنیدنی است و خورشیدهای ستمگر و بادبانهایی که کوچ به سوی مطلق…
باران که میزند به پنجره، جای خالیات بزرگتر میشود ! وقتی مه بر شیشهها مینشیند بوران شبیخون میزند، هنگامی که…

