چشمان تو چون شب بارانی
-
اندازه متن
+
چشمان تو چون شب بارانی
کشتیهای من غرقه در آن
نوشته هایم در آن از خاطر رفتهاند
آیینهها حافظه ندارند
چشمان تو چون شب بارانی
کشتیهای من غرقه در آن
نوشته هایم در آن از خاطر رفتهاند
آیینهها حافظه ندارند
وقتی که تو را دوست میدارم بارانی سبز میبارم بارانی آبی بارانی سرخ بارانی از همه رنگ. از مژگانم گندم…
در بندر چشمهای کبود تو بارانهایی از نور شنیدنی است و خورشیدهای ستمگر و بادبانهایی که کوچ به سوی مطلق…