گویی بالاترین شاخهی درخت مادر است
-
اندازه متن
+
کسی بود که نمی توانست
از شر مادر خود رها شود
گویی بالاترین شاخه ی درخت مادر است
پس خروشید و برید و از او گسست
با اعداد و معادلات و قانون هایی
که خود اختراع کرد و حقیقت نامید.
پرس و جو کرد، متهم کرد
مثل تولستوی، مجازاتش کرد،
بازدارنده، جیغ زنان و محکوم کنان
با کارد سراغ مادرش رفت،
نیست و نابودش کرد به انزجار
با تهدیدها و داروهای پاک کننده
درخواست های استرداد و حرارت مرکزی
تفنگ ها و ویسکی و خواب خسته کننده.
با همه کودکانش در آغوش، در سوگی شبح گون،
زن مُرد.
سر مرد چون برگی بر زمین افتاد..
تد هیوز