یخ زده ماه کهن، آب میشود
-
اندازه متن
+
یخ زده ماه کهن، آب می شود
عذاب بر عذاب، آرامش غبار
و کلاغی که با افق های سنگی حرف می زند
محزون است فریاد چروکیده ی کلاغ
چون دهان پیرزنان
آنگاه که پلک ها به پایان رسیده اند
و دنبال دارند تپه ها.
فریادی
بی کلام
چون ناله ی کودکی نوزاد
چون شلیک خفه ی تفنگ، دوباره پرکردن اش
میان کاج ها در گرگ-و-میش
یا چکیدنِ ناگاه، فروچکیدنِ سنگین ستاره ای از خون بر برگ پهن.
تد هیوز