آکادمی شعر پلیکان

به هزار زبان ولوله بود

- اندازه متن +

به هزار زبان ولوله بود.

بیداری
از افق به افق می‌گذشت
و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونه‌ی آفتاب
نزدیک می‌شد
ولوله‌ی پراکنده
شکل می‌گرفت
تا یکپارچه
به سرودی روشن بدل شود.

پیش‌ْبازیان
تسبیح‌گوی
به مطلعِ آفتاب می‌رفتند
و من
خاموش و بی‌خویش
با خلوتِ ایوانِ چوبین
بیگانه می‌شدم.

مردادِ ۱۳۵۵
بهنمیر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×