سلاخی میگريست
-
اندازه متن
+
سلاخی
میگريست
به قناری کوچکی
دل باخته بود.
۱۳۶۳
اکنون، دیگرباره شبی گذشت. به نرمی از برِ من گذشت با تمامی لحظههایش. چونان باکرهی عشقی که با همه انحناهای…
برای میهن بیآب و خاک خلقِ پروس به خون کشیده شدند ز خشم ناپلئون، و ماند بر سرِ هر راهکورهی…

